ماه صفر
اگر ماه صفر نحس است پس چرا دو تن از معصومين(ع) در اين ماه به دنيا آمده اند؟ اصولا نحوست يعني چه؟
بنا بر آنچه معروف گشته، ماه صفر را «نحوستى» است؛ به خصوص روز چهارشنبه آخرين آن ماه را كه به نحسبودن بيشتر معروف شده است و در اين باره روايت مخصوصى از ائمه دين(ع) نرسيده و فلسفه آن دقيقاً براى ما روشن نيست. يك احتمال آن است كه اين نحس دانستن ماه صفر و مخصوصاً آخرين چهارشنبه آن، از اين جهت باشد كه وفات رسول خدا(ص) در آن روز واقع گشته است و از آن حضرت روايت شده است كه مىفرمايد: «هر كس مرا به خروج ماه صفر مژده دهد، او را مژده بهشت مىدهم و از اين جهت عقول مردم حكم به نحس بودن آن ماه نموده است»، {V(ميرزا جواد ملكى تبريزى، مراقبات {V(اعمال السنه) V}، ترجمه عليرضا ميرزا حكيم خسروانى، انتشارات نور فاطمه، ج 1، ص 49) V}. براى دفع نحوست اين ماه، هيچ چيز بهتر از صدقه دادن و دعاها و استعاذات وارده نيست»، {V(شيخ عباس قمى، مفاتيحالجنان، اعمال ماه صفر) V}.
اجمالاً در برخى از روايات نحس بودن برخى از ايام براى انجام كارهايى از قبيل ازدواج و سفر آمده است. همچنين آيه 19 سوره قمر و 16 سوره فصلت روزهايى كه عذاب بر قوم عاد نازل شده به عنوان روزهاى نحس آمده است. ولى در اين كه مراد از نحس بودن روزها در اين آيات و روايات چيست بحثها و نظريات مختلفى وجود دارد. برخى معتقدند بعضى روزها واقعا نحساند ولى نحس بودن آن با توكل بر خداوند، صدقه و توسل به خداوند و مقربان درگاه او برطرف مىشود و وظيفه ما انجام اين اعمال است نه رعايت سعد و نحس بودن ساعات. در برابر اين نظريه برخى معتقدند سعد و نحس بودن برخى ايام واقعى نيست بلكه به جهت حوادثى است كه در اين روزها اتفاق افتاده و يا به جهت فال بد زدن مردم به اين روزها و نحس دانستن آن از سوى مردم مىباشد كه ممكن است همين نحس دانستن در نفسهاى ضعيف مؤثر واقع شود و همين اثر نفسانى و دل چركين شدن موجب بروز حوادثى براى انسان شود به همين جهت در روايات به جهت برطرف شدن اين حالت نفسانى به ما دستور داده شده صدقه بدهيم و يا دعا بخوانيم. برخى روايات هم مىتواند مؤيد اين نظريه باشد. در هر صورت توكل بر خداوند، دادن صدقه، خواندن دعاهاى وارده، اثر نحس بودن را برطرف مىكند. قابل ذكر اين كه مطالبى كه در تقويمهاى نجومى در ارتباط با سعد و نحس بودن روزها به جهت قرآن و يا مقابله و يا حالات ديگر سيارات آمده است به جز قمر در عقرب كه در روايات آمده است دليلى بر آن نداريم.